به نام خداوند مهربان
در زمان حضرت عیسی (ع) یک دیوی به نام بوشاسب زندگی می کرد. نصف کشور ایران خدا پرست و نصف کشور بت پرست بودند. چند شب قبل از مردن وزیر سوم بوشاسب به خواب او رفت و به وزیر نشان داد که او خواهد مرد. گوش به گوش چرخید که بوشاسب به خواب وزیر سوم رفته است. در سال جدید بعد از جشن عید پاک چهار روز بعد وزیر سوم می میرد. سه سال بعد نوبت به خدمتکار شاه و پسران خدمتکار می رسد. خدمتکار شاه زنی با ایمان بود. دوباره بوشاسب به خواب خدمتکار رفت به او نشان داد که او به همراه پسرانش خواهد مرد. این خبر به گوش مردم رسید و خدمتکار و پسرانش می میرد و وزیر دوم درباره ی این قضیه تحقیق می کند و می فهمد کار بوشاسب است و بوشاسب را تا آخر عمر زندانی می کند.
ملینا شریفی کلاس پنجم
خیلی باحال بود